کریسمس به روزهای کریسمس و تولد مبارک و فرخنده منجی خود عیسی مسیح نزدیک میشویم و باز خود را با یک حقیقت بنیادی در ایمان مسیحی روبرو میبینیم. حقیقتی عالی و تکاندهنده از آمدن یک شخصیت آسمانی به میان ما انسانهای خاکی با تصویری نه چندان پرجلال که به عقیده بعضیها شاید تولدی بسیار معمولی و حتی پست و حقیرانه باشد.کودکی در آخوری محقر چشم به جهان میگشاید. مکانی نامناسب و ناخوشایند که بهصورت زایشگاهی برای زنی باردار و سرگردان درمیآید، که این خود معمایی است که چرا چنین شخصی در چنین جایی؟!بسیاری از ما از تولد مسیح خیلی سریع میگذریم و تأکیدهای خود را بر زندگی مرگ و قیام پیروزمندانه او متمرکز میسازیم که بسیار هم بجا است ولی موعظهها و تعالیم ما در مورد تولد به همان روزهای کریسمس اختصاص دارد و بعد منتظر میشویم تا کریسمسی دیگر و پیامهای دیگری در همان راستا. ولی آیا این تولد در سایه زندگی مرگ و قیام حقیقت کمرنگی است که ترجیح میدهیم آن را در حاشیه نهیم و با تعجیل از کنار آن بگذریم؟به یقین باید اعتراف نمود که عید میلاد رویارویی با این حقیقت است که تولد مسیح پیامی منسجم و یکپارچه در راستای بقیه مراحل مهم زندگی او دارد. تصویر مسیح در آخوری محقر شاید شکوه و جلالی در خود نداشته باشد ولی همان حرکت نشان از شروعی فروتنانه برای پادشاهی دارد که داوطلبانه تصمیم گرفته است از نردبان شهرت و جلال پایین آید و با انسانهای معمولی به تماسی محبتآمیز دست یازد.بدون شک درس عمیق و گرانبهای "فروتنی" در واقعه تولد مسیح نهفته است. درسی که جهان از فراگیری و آموختن آن سرباز میزند زیرا که غرور و سرافرازی کاذب در دل و اعماق این جهان ریشه دوانیده و فلسفه خوشبختی در بالارفتن از نردبان معنی میشود و نه در پایین آمدن از آن. جهان خودخواهی و جاهطلبی را تبلیغ میکند و نه افتادگی و فروتنی را.عید میلاد این تصویر دروغین و ساختگی را در هم میشکند و مسیح با تولد خود در آخوری پست معیار والای دیگری برای سعادت و سرافرازی ارائه میدهد و آن پستشدنی است که داوطلبانه صورت میگیرد تا انسانها را به سرافرازی حقیقی هدایت نماید. تولد مسیح حرکتی متضاد در برابر طرز فکری است که به گسترش خودپرستی دامن میزند و فروتنی را در فرهنگ لغت خود به ضعیف و ذلیل بودن معنی میکند. در جایی که مجوسیان از مشرق زمین آمده بودند تا در قصرها پادشاه یهود را بیابند، این پادشاه در میان شبانان و حیواناتی که در آخور بودند خفته بود. مسیح نه تنها در طول سه سال و نیم خدمت خود بلکه از همان بدو ورود خود به جهان خاکی با طرز تولد خود نشان داد که فروتنی شرط پذیرش و ورود به پادشاهی ابدی و بیانتهای اوست.باشد که خود خداوند در این ایام شادیبخش میوﺓ فروتنی را در ما بیشتر پرورش دهد و با برکات روحانی ما را بیش از پیش مملو سازد
christliche Artikel
کریسمس به روزهای کریسمس و تولد مبارک و فرخنده منجی خود عیسی مسیح نزدیک میشویم و باز خود را با یک حقیقت بنیادی در ایمان مسیحی روبرو میبینیم. حقیقتی عالی و تکاندهنده از آمدن یک شخصیت آسمانی به میان ما انسانهای خاکی با تصویری نه چندان پرجلال که به عقیده بعضیها شاید تولدی بسیار معمولی و حتی پست و حقیرانه باشد.کودکی در آخوری محقر چشم به جهان میگشاید. مکانی نامناسب و ناخوشایند که بهصورت زایشگاهی برای زنی باردار و سرگردان درمیآید، که این خود معمایی است که چرا چنین شخصی در چنین جایی؟!بسیاری از ما از تولد مسیح خیلی سریع میگذریم و تأکیدهای خود را بر زندگی مرگ و قیام پیروزمندانه او متمرکز میسازیم که بسیار هم بجا است ولی موعظهها و تعالیم ما در مورد تولد به همان روزهای کریسمس اختصاص دارد و بعد منتظر میشویم تا کریسمسی دیگر و پیامهای دیگری در همان راستا. ولی آیا این تولد در سایه زندگی مرگ و قیام حقیقت کمرنگی است که ترجیح میدهیم آن را در حاشیه نهیم و با تعجیل از کنار آن بگذریم؟به یقین باید اعتراف نمود که عید میلاد رویارویی با این حقیقت است که تولد مسیح پیامی منسجم و یکپارچه در راستای بقیه مراحل مهم زندگی او دارد. تصویر مسیح در آخوری محقر شاید شکوه و جلالی در خود نداشته باشد ولی همان حرکت نشان از شروعی فروتنانه برای پادشاهی دارد که داوطلبانه تصمیم گرفته است از نردبان شهرت و جلال پایین آید و با انسانهای معمولی به تماسی محبتآمیز دست یازد.بدون شک درس عمیق و گرانبهای "فروتنی" در واقعه تولد مسیح نهفته است. درسی که جهان از فراگیری و آموختن آن سرباز میزند زیرا که غرور و سرافرازی کاذب در دل و اعماق این جهان ریشه دوانیده و فلسفه خوشبختی در بالارفتن از نردبان معنی میشود و نه در پایین آمدن از آن. جهان خودخواهی و جاهطلبی را تبلیغ میکند و نه افتادگی و فروتنی را.عید میلاد این تصویر دروغین و ساختگی را در هم میشکند و مسیح با تولد خود در آخوری پست معیار والای دیگری برای سعادت و سرافرازی ارائه میدهد و آن پستشدنی است که داوطلبانه صورت میگیرد تا انسانها را به سرافرازی حقیقی هدایت نماید. تولد مسیح حرکتی متضاد در برابر طرز فکری است که به گسترش خودپرستی دامن میزند و فروتنی را در فرهنگ لغت خود به ضعیف و ذلیل بودن معنی میکند. در جایی که مجوسیان از مشرق زمین آمده بودند تا در قصرها پادشاه یهود را بیابند، این پادشاه در میان شبانان و حیواناتی که در آخور بودند خفته بود. مسیح نه تنها در طول سه سال و نیم خدمت خود بلکه از همان بدو ورود خود به جهان خاکی با طرز تولد خود نشان داد که فروتنی شرط پذیرش و ورود به پادشاهی ابدی و بیانتهای اوست.باشد که خود خداوند در این ایام شادیبخش میوﺓ فروتنی را در ما بیشتر پرورش دهد و با برکات روحانی ما را بیش از پیش مملو سازد