جمهوری اسلامی ننگ به نیرنگ تو
آری خامنه ای قاتل و جنایتکاران پیرامون او خوب می دانند که در پشت سیمای آرام وغم زده ی خیابانهای تهران و شهرستانها که به ضرب و زور کشتارهای خیابانی و برپا کردن چوبه های دار و پرکردن زندانها و شکنجه گاهها از زنان و مردان آزادیخواه ایرانی حاصل گردیده است ، آتشفشانی در غلیان و جوش و خروش است که اگر این آتشفشان سر باز نماید در یک چشم بهم زدن همه آنان را به خاکستر بدل خواهد ساخت . خامنه ای و باند تبهکارش از این غلیان و جوش وخروش ، شب و روز در وحشت به سر می برند و علت شتاب در اعدام جوانان بی گناه ، صدور احکام سنگین برای فعالان جنبش زنان ، دانشجوئی ، کارگری ، روزنامه نگاران و نویسندگان ، وکلا و هنرمندان و هر چه بیشتر عرصه را بر زندانیان سیاسی تنگ کردن همه را می بایستی در همین ترس و وحشت کودتاچیان از غلیان آتشفشانی که برآن نشسته اند جستجو کرد
این همه اعدام و خون ریزی برای چیست؟
دستگاه خون ریز قضاوت اسلامی ، اعدامهای بیشتری را هم در روزهای آینده وعده داده است . فقط به کارنامه جنایت یک ماه گذشته ی جمهوری اسلامی نگاه کنید و شتاب آدم کشی و درنده خوئی رژیم را ملاحظه نمائید ، راستی رژیمی که مدعی است ریشه "فتنه" را از بیخ و بُن خشکانده است و سران اش را هم بزودی محاکمه و مجازات خواهد کرد از چه می ترسد که هر از چند روز بی گناهانی را با اتهامات واهی به بالای دار می فرستد ، مگر نه اینکه کودتاچیان تبهکار طی یکسال و نیم گذشته و به ضرب کشتارهای خیابانی و زندان و تجاوز و شکنجه ، مدعی اند که کنترل اوضاع را بدست گرفته اند وحکومت نظامی پنهان و آشکار خود را در تمامی زوایای جامعه برقرار ساخته اند ، پس این همه اعدام و آدم کشی برای چیست ؟ این همه چوبه دار و پیکرهای جوانان بی گناه این سرزمین در بالای آنها برای چیست؟
علی خامنه ای شعار می دهند و مخالفان بیت رهبری را عامل صهیونیسم و استکبار جهانی می خوانند! اما هرکس که نداند شخص خامنه ای و باند تبهکار پیرامون او بهتر از هرکس دیگری به وخامت وبحرانی که سرتاپای جمهوری اسلامی را فرا گرفته است واقف اند، بی تردید شخص خامنه ای که اعدام ها و دستگیری ها و شکنجه ها و تجاوزها و محاکمات فرمایشی با صلاحدید و مستقیماً زیر نظراو صورت گرفته و می گیرد ، خوب می داند که این بار مانند به خاک وخون کشیدن جنبش دانشجوئی در سال 1376 نیست که بتوان ریاکارانه با چند قطره اشک از دانشجویان دانشگاه "دلجوئی" بعمل آورد و بین خود و اراذل و اوباشی که جنایات کوی دانشگاه را در آن زمان مرتکب شدند فاصله ایجاد نمود . حماقت خامنه ای در پشتیبانی و حمایت از باند امنیتی کودتاچی احمدی نژاد و اقدامات تبهکارانه بعدی آنان ، این بار امکان هر مانور ریاکارانه ای را از خامنه ای سلب نموده است ، روی همین اصل است که خامنه ای بهتر از هرکسی می داند که این بار از همه سو انگشت اتهام بسوی شخص او دراز است و این اوست که بر آتشفشانی از خشم و تنفر مردم ایران نشسته است و هیچ راه بازگشتی را برای خود باقی نگذارده است
آری خامنه ای قاتل و جنایتکاران پیرامون او خوب می دانند که در پشت سیمای آرام وغم زده ی خیابانهای تهران و شهرستانها که به ضرب و زور کشتارهای خیابانی و برپا کردن چوبه های دار و پرکردن زندانها و شکنجه گاهها از زنان و مردان آزادیخواه ایرانی حاصل گردیده است ، آتشفشانی در غلیان و جوش و خروش است که اگر این آتشفشان سر باز نماید در یک چشم بهم زدن همه آنان را به خاکستر بدل خواهد ساخت . خامنه ای و باند تبهکارش از این غلیان و جوش وخروش ، شب و روز در وحشت به سر می برند و علت شتاب در اعدام جوانان بی گناه ، صدور احکام سنگین برای فعالان جنبش زنان ، دانشجوئی ، کارگری ، روزنامه نگاران و نویسندگان ، وکلا و هنرمندان و هر چه بیشتر عرصه را بر زندانیان سیاسی تنگ کردن همه را می بایستی در همین ترس و وحشت کودتاچیان از غلیان آتشفشانی که برآن نشسته اند جستجو کرد
اگر براستی آنچنانکه کودتاچیان و بلندگوهای دروغ پردازشان روزانه صدها بارتکرار میکنند که : « به حول و قوه الهی فتنه گران شکست خورده و منکوب شده اند » دیگر این همه خشنونت و چنگ ودندان نشان دادن برای چیست ؟ جزاین است که کودتاچیان ابله هنوز تصور می کنند که با تکرار و تشدید آدم کشی و ایجاد فضای رعب و وحشت می توان روحیه شکست و ناامیدی را در میان مردم بپاخاسته ایران جاری ساخت ؟ و البته این تصوّر ابلهانه ی باند کودتاچی حاکم برمیهن ما تا واپسین دم حیات ننگین شان ادامه خواهد یافت و هرچه به لحظه سقوط و مرگ نزدیک ترشوند مرتکب جنایات بیشتری خواهند شد ، تمام رژیم های فاشیستی قرن بیستم چنین بوده و چنین کرده اند و باند فاشیستی خامنه ای که یکی از ته مانده های آن دوران است در این میان مستثنی نیست
درست است که کودتاچیان آدم کش خیابانهای تهران و شهرستانها را به اشغال خود درآورده اند و چنین وانمود می کنند که براوضاع مسلط اند ولی دهها عرصه دیگر برای مبارزه و نافرمانی مدنی بر روی جامعه ای که اراده کرده است از زیر یوغ حکومت قرون وسطائی جمهوری اسلامی بیرون بیاید و نظم نوینی را جایگزین قوانین عصر حجری نماید باز است که ورود به این عرصه ها می تواند شریان های حیاتی رژیم ضدبشر حاکم را قطع واین رژیم را به لحظه مرگ محتوم نزدیک تر نماید .